بازی از این ستون به اون ستون فَرَجه
19 اکتبر, 2022بازی چسبَکولیانته
19 اکتبر, 2022خلاصه
شرکت کنندگان می بایست داستانی را با استفاده از لغات بی معنی و یا لغاتی تعریف کنند که با حروف الفبای ناموزون در کنار هم قرار گرفته اند و تلفظ مشکلی دارند.
به درد کی یا کِی یا کجا می خوره؟
متقاعد نمودن افراد نسبت به اینکه خلاق هستند.
تقویت استعداد خلاقیت فردی
زمان
5 الی 15 دقیقه
آموختنی ها
محرک های غیر معمول و مبهم خلاقیت را بسیار تسهیل می نماید. همه افراد خلاق و بالقوه خلاق هستند.
نیازها
بخشی از جملات یک داستان ساده که روی یک کاغذ نوشته شده است. کاغذ یا کارتی که حاوی لغات بی معنی است و یک جزوه حاوی لغات بی معنی برای گروه. یک پروژکتور یا نمایشگر که بتوان لغات بی معنی تعیین شده را نمایش داد. برای تهیه این وسایل می توانید موارد زیر استفاده نمائید:
چگونه شریف از شغل خود به عنوان رزوشن(کسی که پاسخ تلفن های مسافران به تاکسی تلفنی را می داد) تاکسی تلفنی به ریاست اسنپ ارتقا یافت |
---|
شریف به مدت چهارده سال رزوشن یک تاکسی تلفنی بود. یک روز در حالیکه مدت زیادی بود که کسب و کارشان به دلیل بوجود آمدن تاکسی تلفنی های اینترنتی بویژه اسنپ کساد شده بود، وقتی برای کشیدن یک نخ سیگار بیرون رفته بود یک پورشه پانامرا که مدیرعامل اسنپ را حمل می کرد از روی شصت پایش عبور کرد. این یک نقطه عطف در زندگی شریف بود، شریف فریاد زد….، واقعا فریاد زیاد….! |
فرامرز بهترین دوست شریف بود، یک دوست خیلی خیلی نزدیک(می دونید منظورم چیه؟) علیرضا، هم معاونت ارشد اجرائی و مورد اطمینان مدیرعامل اسنپ بود و کسی بود که مدت ها کُتکشی مدیرعاملو انجام می داد. علیرضا به لحاظ ایده پردازی واقعا از زمان خودش جلوتر بود و همیشه فکرهای جدید به ذهنش می رسید اما مدیرعامل همیشه دست کم می گرفتش. حالا علیرضا از اینکه با شریف و فرامرز برای تغییر مدیرعامل همکاری می کرد خیلی خوشحال بود. علیرضا این سمت را نمی خواهد چون فکر یم کنه لیاقت او بیشتر از این حرفاست. این سه نفر با هم برنامه ای ترتیب دادن تا علیرضا نقش “اسب تروا” را بازی کنه و کاری کنن که شریف رئیس اسنپ بشه، به این برنامه به صورت رمزی بین خودشون…. می گفتن. |
این برنامه شامل یک سری کارهای معمولی بود که مثل خوره به جون اعضای هیات مدیره می افتاد. مثل یک تماس تلفنی بی موقع، خبر دادن از فصل کم شدن تقاضای سفر با اسنپ، ارسال تعدادی پیام الکترونیکی بی نام و نشان درباره سیاست های سلیقه ای مدیرعامل و پیشنهادهای طلایی شریف که به صندوق پیشنهادات شرکت درباره چگونگی نجات شرکت از بحران مالی ارائه می شد. این وسط مدیرعامل می فهمه که توطئه ای در کاره و بلافاصله در جلسه با هیات مدیره بهشون می گه که…. چون خودش هم از همین تکنیک برای مدیر شدن استفاده کرده بود. با اینکه مدیر عامل توطئه را کشف کرد در بالاخره چنین روزی اسم شریف روی دفتر مدیرعامل قرار گرفت. شریف از فرامرز و جواد خیلی تشکر کرد و یک دور همی با هم گرفتن، ولی یهو زنگ خونه رو زدن و کسی که اینکارو کرد… وضعیت افتضاح به هم ریخت! |
و حالا شریف با تبدیل کردن شرکت به یک تاکسی تلفنی که با پیام صوتی برات اسنپ می فرسته، هنوز اسنپو اداره می کند و گاه گداری با رد شدن با ماشین از روی شصت افرادی که هنوز رزروشن تاکسی تلفنی هستن تفریح می کنه و البته نتیجه اخلاقی اینکه… |
ردیف | جدول کلمات بی معنی |
---|---|
1 | خگمجشپبگرحچتجب |
2 | بجبگدومشا |
3 | یسجمجممخرکایتا |
4 | پحمعقبهشمب |
5 | پهتککمامعون |
روش بازی
5 داوطلب را به عنوان قصه گو انتخاب کنید و برای هر یک از آنها موارد زیر را فراهم نمائید:
الف) یک کاغذ که حاوی یک داستان ساده است و ب) یک کاغذ که حاوی لغت بی معنی است. اکنون، فهرست لغات بی معنی را به کل گروه توزیع کنید یا اینکه فهرست فوق را به وسیله پرژکتور به تمامی گروه نشان دهید.
حالا از افراد قصه گو تقاضا کنید تا قصه “چگونه شریف از شغل خود در رزروش تاکسی تلفنی به ریاست اسنپ ارتقاء یافت” را که شما در اختیار آنها قرار داده اید برای حاضرین تعریف کنند.
سطرها را از سمت راست به چپ و هر بخش از داستان را یک داوطلب بخواند، از لغات بی معنی و لغاتی که تلفظ مشکلی دارند استفاده نمایند و از شرکت کنندگان بخواهید که با استفاده از این کلمات بخش های تکمیل نشده داستان را تکمیل کنند.
سوالات کاربردی
- آیا افراد با استفاده از حروف الفبای تصادفی می توانند یک گویش و زبان واقعی ایجاد کنند؟ چرا فکر می کنید این کار امکان پذیر است؟
- حروف الفبا(لغات بی معنی) در این تمرین بی معنی هستند. آیا محرک های مبهم برای فرآیند خلاق مفید یا مضر هستند؟
- اثرات دیگر محرک های مبهم و غیر معمول چیست؟ به چه شکل آنها را احساس می کنید؟
- آیا در محیط کار با محرک های مبهم مواجه شده اید؟ چه اثری روی شما داشته اند؟
در صورتی که زمان کافی در اختیار دارید
افراد قصه گو، داستان را به روش دیگری با حروف نامفهوم دیگری از نو تعریف نمایند یا اینکه یک داستان دیگر بسازید و برای بازی معرفی کنید.
در صورتی که زمان شما محدود باشد
شما می توانید فقط از لغات بی معنی استفاده کنید، بدون اینکه این لغات را به صورت داستانی ارائه دهید. از شرکت کنندگان تقاضا کنید در حالیکه دور یک میز قرار دارند لغات جدول بی معنی را تلفظ کنند. افراد مختلف، هر لغت را به روش های مختلف تلفظ خواهند کرد. به عنوان مثال”کیجویارازایده” ممکن است “کوجا دیروز بودی” یا “گیجی در ابد”(با لهجه اصفهانی خسته هم می توانید بخوانید) تلفظ شود. شما می توانید از شرکت کنندگان تقاضا کنید که با استفاده از لغات فوق یک جمله کامل بنویسند. در یک محیط کار، می توانید از شرکت کنندگان درخواست کنید با استفاده از این لغات محصول یا خدمت جدیدی را ارائه کنند.
توجه
به هر حال، اسم این بازی چه می تواند باشد؟ شما می توانید هر اسمی را که دوست دارید برای این بازی تعیین نمائید. بازی الاکلنگ و چکش؟ بازی روباه به هوا؟ بازی دائی طناب باف؟ بازی لی لی یک قل صد قل؟ بازی از هول دیگ افتادن تو حلیم؟
انجام بازی به صورت انفرادی
می توانید متن داستان را بخوانید و خودتان به تنهایی داستان را تکمیل کنید. برای این کار هم می توانید صدای خودتان را ضبط کنید و هم آنچه به ذهنتنان می رسد را بنویسید، به یاد داشته باشید که نیازی به سانسور کردن ذهنتان ندارید هر چه به ذهنتان می رسد عنوان کنید.